هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که از درد دل و رنجهای عشق سخن میگوید. شاعر از دام عشق، ناتوانی در برابر جذبههای معشوق، و رنجهای دل بیقرار میگوید. همچنین، به مفاهیمی مانند آزادی روح، صبر، و درماندگی در عشق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم انتزاعی مانند 'آزادی دل' و 'رنج عشق' برای مخاطبان جوانتر ممکن است قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۴۱۴
خم زلفی است دگر دام گرفتاری دل
که درو موی نگنجیده زبسیاری دل
راهزن را نبود باک ز فریاد جرس
ترک یغما نکند غمزه ات از زاری دل
دید چون بیکسی ما دل آهن شد نرم
ماند پیکان تو در سینه بغمخواری دل
خنده بر بخت زنم یا بوفاداری دوست
گریه بر خویش کنم یا بگرفتاری دل
طاقت صبر و سکون در سر کار دل رفت
عاشقان خانه خرابند ز معماری دل
آنکه بگذاشت چنین نرگس بیمار ترا
گفت منهم نکنم چاره بیماری دل
مذهب بنده و آزاد همین یکحرفست
چیست آزادی کونین، سبکباری دل
عشق چون تیغ کشد بر دل بیچاره کلیم
کیست جز داغ که آید بسپرداری دل
که درو موی نگنجیده زبسیاری دل
راهزن را نبود باک ز فریاد جرس
ترک یغما نکند غمزه ات از زاری دل
دید چون بیکسی ما دل آهن شد نرم
ماند پیکان تو در سینه بغمخواری دل
خنده بر بخت زنم یا بوفاداری دوست
گریه بر خویش کنم یا بگرفتاری دل
طاقت صبر و سکون در سر کار دل رفت
عاشقان خانه خرابند ز معماری دل
آنکه بگذاشت چنین نرگس بیمار ترا
گفت منهم نکنم چاره بیماری دل
مذهب بنده و آزاد همین یکحرفست
چیست آزادی کونین، سبکباری دل
عشق چون تیغ کشد بر دل بیچاره کلیم
کیست جز داغ که آید بسپرداری دل
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.