هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج‌ها، حسرت‌ها و تلاش‌های بی‌ثمر خود سخن می‌گوید. او از عشق ناکام، تنهایی، و جستجوی بی‌فرجام یاد می‌کند و به تصاویری مانند کشیدن دست از شراب، کشیدن خار از پا، و کشیدن سنگ از صحرا برای اطفال اشاره می‌کند که همگی نماد رنج و تلاش بی‌ثمر هستند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه همراه با احساسات پیچیده و ناامیدی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۴۲۲

هر آه حسرتی که به تنها کشیده ام
در بر بیاد آن قد رعنا کشیده ام

از رعشه خمار چو کف سبحه گیر نیست
بیهوده دست خویش ز صهبا کشیده ام

ارباب عقل محرم اهل جنون نیند
از موی سر نقاب بسیما کشیده ام

همچون نهال دست نشان بهر تربیت
بردم بدیده خار که از پا کشیده ام

در جستجوی وصل تو چون مار سر زده
سر را بجا گذاشته و پا کشیده ام

بیش از دو دست شخص بخواهش دراز نیست
من این دو دست را ز دو دنیا کشیده ام

از بهر ارمغانی اطفال چون کلیم
دایم بشهر سنگ ز صحرا کشیده ام
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.