هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساس تنهایی، ناامیدی و درماندگی شاعر در برابر مشکلات و ناملایمات زندگی است. شاعر از دردهای کهنه، بیعدالتیهای جهان و تنگدستی خود مینالد و در عین حال، به دنبال راهی برای مقابله با این شرایط است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانهی شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۴۳۱
دست و دل تنگ و جهان تنگ خدایا چکنم
من و یک حوصله تنگ باینها چکنم
سنگ بر سینه زنم شیشه دل می شکند
نزنم شوق چنین کرده تقاضا چکنم
در ره عشق اگر بار علایق همه را
بفکنم، با گهر آبله پا چکنم
ماتم بال و پر ریخته ام بس باشد
خویش را تنگ دل از دیدن صحرا چکنم
درد بیدردی چون باز دوا می طلبد
دردهای کهن خویش مداوا چکنم
منکه چون گرد بهر جا که نشینم خوارم
جنگ با صدرنشینان بسر جا چکنم
گله از چرخ بود تیر فکندن به سپهر
چون بجائی نرسد شکوه بیجا چکنم
خار بی گل شده هر جا گل بی خاری بود
گر نبندم ز جهان چشم تماشا چکنم
کنج تنهائیم از گور درش بسته ترست
عزلتم گر ندهد شهرت عنقا چکنم
سر و برگ جدلم نیست چو با خلق کلیم
نکنم گر ببد و نیک مدارا چکنم
من و یک حوصله تنگ باینها چکنم
سنگ بر سینه زنم شیشه دل می شکند
نزنم شوق چنین کرده تقاضا چکنم
در ره عشق اگر بار علایق همه را
بفکنم، با گهر آبله پا چکنم
ماتم بال و پر ریخته ام بس باشد
خویش را تنگ دل از دیدن صحرا چکنم
درد بیدردی چون باز دوا می طلبد
دردهای کهن خویش مداوا چکنم
منکه چون گرد بهر جا که نشینم خوارم
جنگ با صدرنشینان بسر جا چکنم
گله از چرخ بود تیر فکندن به سپهر
چون بجائی نرسد شکوه بیجا چکنم
خار بی گل شده هر جا گل بی خاری بود
گر نبندم ز جهان چشم تماشا چکنم
کنج تنهائیم از گور درش بسته ترست
عزلتم گر ندهد شهرت عنقا چکنم
سر و برگ جدلم نیست چو با خلق کلیم
نکنم گر ببد و نیک مدارا چکنم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.