هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج‌ها و بیدادهایی که متحمل شده است سخن می‌گوید. او از سرنوشت محتوم خود، دردها و مصائب زندگی، و ناامیدی‌هایش می‌نالد. همچنین به موضوعاتی مانند شهادت، حق و باطل، و تقابل با جامعه اشاره دارد. زبان شعر پر از استعاره و نماد است و احساسات عمیق غم و اندوه را منتقل می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق فلسفی، انتقادی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار خواهد بود. همچنین برخی از اشارات تلخ و نمادین ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۴۵۴

چون دف تر ناله از بیداد کمتر می کنم
میکشم جور و تغافل در برابر میکنم

سرنوشتم گر شهادت نیست در کویت چرا
بوی خون می آید از خاکی که بر سر می کنم

بسکه هر دم می رسد فوج بلائی بر سرم
گر کشم آهی خیال گرد لشکر می کنم

آنقدر کالماس بر داغم سپهر افشانده است
من نمک از گریه شب در چشم اختر می کنم

می برم با خود لباس داغ حسرت را بخاک
پیش بینم فکر عریانی محشر می کنم

زاهدان عهد ما معیار حق و باطلند
هر چه را منکر شوند این قوم باور می کنم

سرکشی ها را غبار از سر اگر بیرون کند
خویش را با خاک در پستی برابر می کنم

رشته از گوهر بخود می بالد و تن از سخن
گر گویم علاج جسم لاغر می کنم

در جهان دائم نشان تیر انکارم کلیم
گر ز مصحف چامه ناموس در بر می کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.