هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های درونی خود می‌گوید و با تصاویری مانند زدن ناخن بر رگ دل، نواختن ساز غم، و شکایت از زندگی، احساسات خود را بیان می‌کند. او از تنهایی، ناامیدی، و جستجوی معنا در زندگی سخن می‌گوید و با اشاره به مفاهیمی مانند میخانه، شمع، و پروانه، از عشق و رنج‌های عاشقانه نیز یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است و درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم استفاده‌شده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۴۶۱

بر رگ دل گاه ناخن گاه نشتر می زنم
هر زمان بر ساز غم مضراب دیگر می زنم

در لباس شید زاهد در حرم ره می روند
من درین میخانه بدنامم که ساغر می زنم

عقده مکتوب ما را از گشادن بهره نیست
این گره بیهوده بر بال کبوتر می زنم

جام چون لبریز شد دیگر نمی دارد صدا
با دل پر درد حرف شکوه کمتر می زنم

گه گریبان می درم گه می شکافم سینه را
جستجوئی می کنم خود را بهر در می زنم

می توان گاهی بمکتوبی مرا خورسند کرد
من ز مردی داستان شکوه را سر می زنم

تازه می گردد دلم هرگاه آهی می کشم
هر نفس کز دل کشم دامن بر اخگر می زنم

خودنمائی شیوه من نیست، چون دیوار باغ
گل بدامن دارم اما خار بر سر می زنم

عاقبت بر شمع رویش می زنم خود را کلیم
منکه چون پروانه ام خود را برین در می زنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.