هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از بیقراری و ناامیدی شاعر در زندگی سخن میگوید. او از بیبادهگی، بیحاصلی زهد خشک، و گرفتاری در قید دنیا شکایت دارد. همچنین، به ناتوانی در رسیدن به آرزوها و تسلیم در برابر حوادث اشاره میکند. در نهایت، شاعر خود را آمادهٔ سوختن در راه عشق یا هدفی والا میداند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار است. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانهٔ شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
غزل شمارهٔ ۴۶۲
بر شکال دولت آبادست و ما بی باده ایم
دامن دولت که ساقی باشد از کف داده ایم
دانه تسبیح بی آبست، کی بر می دهد
ما چه بیحاصل بدام زهد خشک افتاده ایم
قلعه ها از دولت شاه جهان مفتوح شد
ما زدست بسته مهر شیشه نگشاده ایم
خود متاع خانه خویشیم، چون مرغ قفس
گرنه ایم آزاد از قید جهان آزاده ایم
روی برگشتن نمی دارد هدف از پیش تیر
تو کمان فتنه را زه کن که ما استاده ایم
پیش ما بزم نشاط و حلقه ماتم یکیست
شمع بزمیم از برای سوختن آماده ایم
نه بما پای گریزی مانده نه دست ستیز
بر سر راه حوادث همچو مور جاده ایم
از تلاش سرفرازی کی بجائی می رسیم
ما که از افتادگی در پیش چون سجاده ایم
پر نمی پیچیم بر صید مراد خود کلیم
ما که عنقا را بدام آورده و سر داده ایم
دامن دولت که ساقی باشد از کف داده ایم
دانه تسبیح بی آبست، کی بر می دهد
ما چه بیحاصل بدام زهد خشک افتاده ایم
قلعه ها از دولت شاه جهان مفتوح شد
ما زدست بسته مهر شیشه نگشاده ایم
خود متاع خانه خویشیم، چون مرغ قفس
گرنه ایم آزاد از قید جهان آزاده ایم
روی برگشتن نمی دارد هدف از پیش تیر
تو کمان فتنه را زه کن که ما استاده ایم
پیش ما بزم نشاط و حلقه ماتم یکیست
شمع بزمیم از برای سوختن آماده ایم
نه بما پای گریزی مانده نه دست ستیز
بر سر راه حوادث همچو مور جاده ایم
از تلاش سرفرازی کی بجائی می رسیم
ما که از افتادگی در پیش چون سجاده ایم
پر نمی پیچیم بر صید مراد خود کلیم
ما که عنقا را بدام آورده و سر داده ایم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.