هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناملایمات زندگی و بی‌اعتنایی به خوب و بد روزگار سخن می‌گوید. او با وجود تمام سختی‌ها، هرگز پشیمان نشده و به ارزش‌های خود پایبند مانده است. همچنین، از غفلت و بی‌توجهی اطرافیان شکایت دارد و تأکید می‌کند که در برابر دشمنی‌ها ثابت‌قدم بوده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، برخی از اشارات به رنج و دشواری‌های زندگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۴۹۳

هرگز آشفته ز بد گردی دوران نشدم
داد خاکم همه بر باد و پریشان نشدم

آه ازین غفلت سرشار که چون ساغر پر
جان بلب آمد و از گریه پشیمان نشدم

طالعی خصم شکن در همه میدان دارم
وین هنر بین که بکس دست و گریبان نشدم

چون لب زخم دلم خنده بی گریه نکرد
گل گل از عشق شکفتم من و شادان نشدم

بسکه با نیک و بد خلق ندارم کاری
منکر و معتقد گبر و مسلمان نشدم

گل نقش و قدمم در چمن بیقدری
لایق گوشه دستار عزیزان نشدم

در ره دشمنی خویش چه ثابت قدمم
خاری از پا نکشیدم که پشیمان نشدم

گل روی سبد گلشن پژمردگیم
ابر از گریه بتنگ آمد و خندان نشدم

تا ندادم سر خود در ره آنشوخ کلیم
همسر طایفه بیسر و سامان نشدم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.