۱۹۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۲۳

شکارگاه معانی است کنج خلوت من
زه کمان شکارم کمند وحدت من

خدنگ خامه چو پر از بنان من یابد
خطا نمی شود از صید تیر فکرت من

زدور گردی جائی روم بدشت خیال
که گم شود ره طی کرده گاه رجعت من

چگونه معنی غیری برم که معنی خویش
دوبار بستن دزدیست در شریعت من

ز شوق شاهد معنی همیشه همچو دوات
براه عالم بالاست چشم حیرت من

هلاک گوهر قدر خودم که شیشه بسنگ
اگر خورد شکند در میانه قیمت من

اگر بچاه در افتم رسم باوج کمال
ز سازگاری افتادگی بطینت من

مسافتی است که صد عقده سد ره دارد
میان سبحه تزویر و دست همت من

کفن بخلوت گور است برگ و سامانی
باین غبار نیالوده کنج عزلت من

از اینکه دست امیدم کلیم کوتاه است
خدا معانی برجسته داد قسمت من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.