هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد و رنج، غم و اندوه، و ناامیدی سخن می‌گوید. شاعر از اسارت در جنون، داغ دل، و بی‌قراری روح خود می‌نالد و احساس می‌کند که هر نسیمی برایش پیام غم می‌آورد. همچنین، اشاره‌ای به عشق و شوق تماشای معشوق دارد که با اشک و اندوه همراه است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق عاطفی و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۴۹

جنون تا بداد اسیران رسیده
ز داغش چه سرها بسامان رسیده

غم از هر طرف ساغری پیشم آرد
چو هشیار در بزم مستان رسیده

نه از لخت دل خانه ام گلستان شد
کزین گل بخار بیابان رسیده

ز شوق تماشای تو باز گشته
بچشمم سرشک بدامان رسیده

بچشم من از هر نسیمی که آید
سلامی ز خار مغیلان رسیده

ز بر گشتگی های بخت سیاهم
خبرها بآن زلف و مژگان رسیده

کلیم از نگون بختی خود چه نالی
ببین ناله ات را بکیوان رسیده
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.