هوش مصنوعی: این متن به موضوع فقر و وارستگی از دغدغه‌های مادی می‌پردازد و با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند مرغان در قفس و غنچه‌های دل‌تنگ، احساس رهایی از تعلقات دنیوی را بیان می‌کند. همچنین، به نقد جامعه و رفتارهای انسانی مانند حسد و کینه اشاره دارد و در نهایت، مفهوم قناعت و رضایت به شرایط را تبلیغ می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و نقد اجتماعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۵۷

فقر وارستگی است از غم هر نیک و بدی
نه که سر بار شود فکر کلاه نمدی

خلق مرغان اسیرند که در یک قفسند
زان میان از که توان داشت امید مددی

غنچه در باغ جهان نیز چو من با دل تنگ
دست بر سر زند از سرکشی سرو قدی

این دل پرحسد و کینه که در بر داری
سینه را ساخته خواری کش هر دست ردی

لذت بوسه رکاب از کف پای تو گرفت
که نیاید بمیان پای شمار و عددی

شکرها گویمت ای چرخ که از گردش تو
نیست یک کس که توان برد بحالش حسدی

بخت وارون من آن نیل بود برزخ عمر
که کشد جانب خود آفت هر چشم بدی

عادت داد و ستد دادن جان مشکل کرد
زانکه این داد ز دنبال ندارد ستدی

لاف بی برگی فقر از تو حرامست کلیم
پوست تختی چو تو داری و کلاه نمدی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.