۲۵۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۵۸

هر دم از خویشتن آهنگ رمیدن داری
نه همین زاهل وفا میل بریدن داری

ناله انگشت بلب می زندم هر ساعت
شکوه ای سر کنم ار تاب شنیدن داری

آتشی از نگه گرم نگاهی باید
از جگر گر سر خونابه کشیدن داری

هر سر موی ترا جلوه ناز دگر است
نگهی سوی خود انداز که دیدن داری

دگر آزادی کونین تمنا نکنم
گر بدانم که سر بنده خریدن داری

عزلتت گوشزد روح امین گشت کلیم
بس بود گر سر تحسین طلبیدن داری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.