هوش مصنوعی:
این شعر به موضوعاتی مانند مبارزه با نفس، حرص و طمع، پیری و ناتوانی، و اهمیت سکوت و قناعت میپردازد. شاعر از انسان میخواهد که از هوسهای دنیوی دوری کند و به جای تمرکز بر مادیات، به معنویات و سکوت روی آورد.
رده سنی:
18+
مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی این شعر نیاز به درک و تجربهی بالاتری از زندگی دارد و ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل هضم نباشد. همچنین، برخی از انتقادات اجتماعی و فلسفی مطرحشده در شعر برای سنین پایینتر سنگین و نامفهوم خواهد بود.
غزل شمارهٔ ۵۶۰
دلا ز صیقل محنت جلا نمی گیری
ز موج اشک پیاپی صفا نمی گیری
عنان سرکشی نفس را براه هوس
بگیر و فکر مکن اژدها نمی گیری
بخاک عجز ز پیری نشسته ای و هنوز
بغیر گردن مینا عصا نمی گیری
در آسیای سپهر استخوانت آرد شدست
هنوز توشه راه فنا نمی گیری
چو طفل حرص تو دندان بسنگ برده خرد
چرا ز شیر هوسهاش وا نمی گیری
چهار حد وجودت خلل پذیر شدست
بجز شکم خبر از هیچ جا نمی گیری
زخامشی دهن غنچه پر ز زر شده است
سکوت جایزه دارد چرا نمی گیری
کلیم کلبه فقر و حصیر، این عجبست
چه آتشی تو که در بوریا نمی گیری
ز موج اشک پیاپی صفا نمی گیری
عنان سرکشی نفس را براه هوس
بگیر و فکر مکن اژدها نمی گیری
بخاک عجز ز پیری نشسته ای و هنوز
بغیر گردن مینا عصا نمی گیری
در آسیای سپهر استخوانت آرد شدست
هنوز توشه راه فنا نمی گیری
چو طفل حرص تو دندان بسنگ برده خرد
چرا ز شیر هوسهاش وا نمی گیری
چهار حد وجودت خلل پذیر شدست
بجز شکم خبر از هیچ جا نمی گیری
زخامشی دهن غنچه پر ز زر شده است
سکوت جایزه دارد چرا نمی گیری
کلیم کلبه فقر و حصیر، این عجبست
چه آتشی تو که در بوریا نمی گیری
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.