۱۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۴

مائیم ترا همیشه طالب
ای وصل تو منتهی المطالب

مرغوب همه بهشت و حورست
مائیم بروی دوست راغب

در میکده با شراب و شاهد
پیوسته حریفم و مصاحب

آن یار زکس نبود محجوب
مایی و منی مراست حاجب

در مجلس وصل اوست حاضر
هرکس که ز خویش گشت غایب

در مغرب جان عاشقان شد
خورشید جمال عشق غارب

با وصل توایم شاد و خندان
داریم ز فرقتت مصایب

کردم دل و دین فدای معشوق
این بود بعشق رأی صایب

از مشرب عشق عقل دور است
زان مختلف آمد این مشارب

عشق آمد و گشت عقل مغلوب
شد عشق از آن بجمله غالب

می باش اسیریا هنربین
از خلق خدا مجو معایب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.