۱۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۴

مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است
خرم دلی که از غم هجران رهیده است

شادست آنکه دولت غم های عشق تو
برجان و دل بملک دو عالم خریده است

آرد بدست دامن معشوق بیگمان
هر عاشقی که محنت عشقش کشیده است

هرکو ز خود برست نه بیند غم فراق
در مسند وصال تو خوش آرمیده است

هر دم به دیده حسن دل افروز جلوه ده
مرآت حسن تو دایم چو دیده است

در ظلمت شب است نهان آفتاب روز
تا خط مشکبار تو بررخ دمیده است

تا ناظرست دیده اسیری بروی او
زان حسن نوربخش چه گویم چه دیده است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.