هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دلدادگی خود به معشوقی شوخ و عیار سخن می‌گوید. او از ناله‌ها و آه‌های جگرسوز خود در غم این عشق می‌گوید و بیان می‌کند که معشوق پس از دیدن حالش، بی‌پرده با او دیدار کرده و با جرعه‌ای از جام تجلی، او را سرمست و دیوانه کرده است. شاعر همچنین از حیرت خود میان نور و ظلمت و اسرار نهان جانان سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'جام تجلی' و 'حیرت میان نور و ظلمت' نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۲۶۵

دل و دینم ببرد آن شوخ عیار
چه میخواهد ندانم از من آن یار

بغیر از ناله و آه جگر سوز
ندارم در غم عشقش دگر کار

چو دید او کز غم عشقش چنینم
نمود آخر بمن بی پرده دیدار

ز یک جرعه ازآن جام تجلی
شدم سرمست و دیوانه بیکبار

اگر صد بار روزی رخ نماید
بحسن دیگرش بینم بهربار

شدم حیران میان نور و ظلمت
چو دیدم آن خط و عارض بهم یار

رخش مارا برد رو سوی مسجد
لبش گوید درآ در کوی خمار

بجان دارم نهان اسرار جانان
چو منصورم اگر آرند بردار

اسیری را چو دید او محرم راز
نهان از وی ندارد هیچ اسرار
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.