۱۱۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۶

عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ساز
نقد جان در بوته عشق تو دارد در گداز

جر نیاز و سوز نبود رهبر سالک بدوست
نیست بی رهبر کسی را ره بوصل بی نیاز

در قمار عشق جانان هم به داو اولین
دین و دنیا جان و دل در باخت رند پاکباز

نیست بی دلبر دلم را هیچ آرام و قرار
جان مشتاق لقا را صبر کو بی دلنواز

دیده از ما وام کن زاهد ببین رخسار دوست
دیده محمود باید بهر دیدار ایاز

مؤمنان در مسجد و کفار در بتخانه ها
رو به محراب دو ابروی تو دارند در نماز

طایر جان اسیری در پی عنقای وصل
در هوای لامکان طیران کند چون شاهباز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.