۱۵۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۴

وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق
ره خطرناکست یاران وا ممانید از رفیق

در طریق عشق جانان عاشق جانباز باش
گر همی خواهی که حاصل گرددت ذوق طریق

هیچ سالک ره نیابد در مقام وصل دوست
فی طریق العشق لولم یهده شیخ شفیق

جز نمود هست مطلق نیست نفس کاینات
کل مافی الکون موج و هوکالبحرالعمیق

ز اشتیاق جام وصلت در خمارم ساقیا
لطف فرما از لب لعلت شرابی چون عقیق

عاشق دیوانه را با عقل و هشیاری چه کار
چون ز جام عشق دایم میکشد جانش رحیق

از غم دنیا و دین پیوسته باشد در کنار
هرکه در بحر فنا همچو اسیری شد غریق
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.