۱۳۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰۸

چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و تنم
مطلق و بی تعینم، من نه منم، نه من منم

نورم ونار و ظلمتم وحدت صرف و کثرتم
بحر محیط رحمتم، من نه منم، نه من منم

طایر لامکان منم، از همه بی نشان منم
فاش منم، نهان منم، من نه منم، نه من منم

برزخ کفر و دین منم، برتر ازآن واین منم
شک چه بود یقین منم، من نه منم، نه من منم

نام منم، نشان منم، دور منم، زمان منم
جان همه جهان منم، من نه منم، نه من منم

بحر شدم، نه قطره ام، مهر شدم، نه ذره ام
دانه و کشت و بهره ام، من نه منم، نه من منم

وارث علم حیدرم، ساقی حوض کوثرم
گنج نهان و ظاهرم، من نه منم، نه من منم

دیده دل معاینه دیده که شخص و آینه
جمله منم، هر آینه من نه منم، نه من منم

پیش تو گر اسیریم، دان که ز خویش فانیم
من چو بدوست باقیم، من نه منم، نه من منم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.