هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی به زیباییهای معشوق و تأثیر آن بر جهان و جان شاعر میپردازد. شاعر از عشق و وصال سخن میگوید و درد فراق را بیان میکند. همچنین، به جلوههای معنوی و عرفانی عشق اشاره دارد.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۴۳۲
ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان
وز پرتو جمال تو تابان شده جهان
اندر نقاب شاهد رویت نهان هنوز
وصف جمال او بجهان گشاه داستان
بگشای دیده زاهد و بنگر که ظاهرست
عکس جمال دوست زمرآت جسم و جان
بویی ز عاشقی نشنیدست عاشقی
کاندر طریق عشق نبودست جان فشان
ازنام وصل یافت نشانی کسی که او
از خود ببزم وصل بکل گشت بی نشان
این طرفه بین که یار در آغوش و من چنین
در جست و جوی او بجهان گشته ام دوان
لذت ببین و عیش که عمری ز جور یار
هرگز ز دست غصه نبودم دمی امان
بیرون ز شرح جلوه روی تو دیده ام
زان رو ز وصف حسن تو کوتاه شد زبان
بنگر علو مرتبه از محض موهبت
دارد مکان همیشه اسیری بلامکان
وز پرتو جمال تو تابان شده جهان
اندر نقاب شاهد رویت نهان هنوز
وصف جمال او بجهان گشاه داستان
بگشای دیده زاهد و بنگر که ظاهرست
عکس جمال دوست زمرآت جسم و جان
بویی ز عاشقی نشنیدست عاشقی
کاندر طریق عشق نبودست جان فشان
ازنام وصل یافت نشانی کسی که او
از خود ببزم وصل بکل گشت بی نشان
این طرفه بین که یار در آغوش و من چنین
در جست و جوی او بجهان گشته ام دوان
لذت ببین و عیش که عمری ز جور یار
هرگز ز دست غصه نبودم دمی امان
بیرون ز شرح جلوه روی تو دیده ام
زان رو ز وصف حسن تو کوتاه شد زبان
بنگر علو مرتبه از محض موهبت
دارد مکان همیشه اسیری بلامکان
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.