۱۴۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴

الا ای دل اگر خواهی تماشاگاه علوی را
بسان قدسیان بر شو به بام گنبد مینا

نظر بگشای تا بینی جهانی جان همه شادان
ولیکن این کسی بیند که دارد دیده ی بینا

درین بیدای بی پایان که شد عقل اندرو حیران
دلیلت عشق می باید نه علم بوعلی سینا

بکوش ای دل که سالک را نشاید یک دم آسودن
زهی دولت اگر باشی ز جمع جاهدوا فینا

تو باری جهد خود میکن چه دانی حال چون باشد
کسی واقف نخواهد گشت بر اسرار لو شئنا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.