هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی بیانگر درد دل و عشق شدید شاعر به معشوق است. شاعر از جدایی و اشک‌هایش می‌گوید و عشق را درمان دردهای خود می‌داند. او معشوق را مانند یوسف زیبا و گران‌قدر توصیف می‌کند و بیان می‌کند که بدون او، حتی بهشت نیز برایش غمگین است. شاعر از عقل‌گرایانی می‌گوید که او را از دل بستن بر زلف معشوق منع می‌کنند، اما او خود را دیوانه‌ای می‌داند که تسلیم فرمان عشق است. در نهایت، او از فدا کردن جان و سرگشتگی در راه معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۵

آن کزو داریم درد دل دوای جان ماست
درد کز جانان بود سرمایه درمان ماست

یوسف مصر دلست و همچو جان ما را عزیز
بی رخش فردوس اعلی کلبه احزان ماست

آبروئی نیست ما را پیش آن سلطان حسن
ور بود آنهم ز سیل چشم اشک افشان ماست

عاقلان گویند در زنجیر زلفش دل مبند
این دل دیوانه پندارند در فرمان ماست

گفت نزد ما ز حرمت کس نمی یارد رسید
گر چه حرمت هست لیکن این خود از حرمان ماست

ما چو ترک جان گرفتیم از پی جانان خویش
اندرین ره هر چه آن دشوار هست آسان ماست

جان فدا کردیم و سر در پایش افکند و نگفت
هرگز او کابن یمین سرگشته و حیران ماست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.