هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که درد و رنج عشق را توصیف میکند. شاعر از فراق و دوری معشوق شکایت دارد و بیان میکند که درمان این درد در دست طبیب نیست. او از زیباییهای معشوق و تأثیر آن بر دلش سخن میگوید و در نهایت، با اشاره به همنشینی با دوست و بیاعتنایی به رقیبان، به آرامش میرسد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.
شمارهٔ ۴۷
در عشق هیچ درد چو درد حبیب نیست
درمان درد عشق به دست طبیب نیست
ای زلف پر ز چین تو شام دل غریب
دانی که هیچ شام چو شام غریب نیست
دریاب کز فراق تو یک لحظه نگذرد
کز خون دیده چهره ی زردم خضیب نیست
در شرع واجبست زکاتی زهر نصاب
لیک از نصاب حسن تو ما را نصیب نیست
گر من زعشق روی تو افغان کنم رواست
گل بی فغان و مشغله ی عندلیب نیست
درد دلم ز لعل تو درمان پذیر شد
آری ز لعل منفعت دل عجیب نیست
ساقی بیار باده که بر رغم دشمنان
با دوست همنشینم و ترس از رقیب نیست
ابن یمین بپات در افکند سر ز مهر
گفتش خرد که در خور پای حبیب نیست
درمان درد عشق به دست طبیب نیست
ای زلف پر ز چین تو شام دل غریب
دانی که هیچ شام چو شام غریب نیست
دریاب کز فراق تو یک لحظه نگذرد
کز خون دیده چهره ی زردم خضیب نیست
در شرع واجبست زکاتی زهر نصاب
لیک از نصاب حسن تو ما را نصیب نیست
گر من زعشق روی تو افغان کنم رواست
گل بی فغان و مشغله ی عندلیب نیست
درد دلم ز لعل تو درمان پذیر شد
آری ز لعل منفعت دل عجیب نیست
ساقی بیار باده که بر رغم دشمنان
با دوست همنشینم و ترس از رقیب نیست
ابن یمین بپات در افکند سر ز مهر
گفتش خرد که در خور پای حبیب نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.