۱۴۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۰

کشور حسن تو امروز بکام دل ماست
خطبه در مملکت عشق بنام دل ماست

صد چو لیلی بگه حسن کنیز رخ تست
صد چو مجنون بگه عشق غلام دل ماست

بر سر آتش سودای توأم سوخت جگر
وینهم از کار بشولیده خام دل ماست

چین زلف از چه سبب باز بهم برزده ئی
گشت معلوم تو گوئی که مقام دل ماست

طمع از دانه خالت نبرد مرغ دلم
که ز زنجیر سر زلف تو دام دل ماست

جان بشکرانه فدا میکنم اندر قدمت
گر رسد از لبت آنچیز که کام دل ماست

نیست در عشق تو ما را خبر از صبح و ز شام
صبح جان روی تو و موی تو شام دل ماست

نشود ابن یمین از تو بغیری نگران
روی تو قبله و عشق تو امام دل ماست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.