هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد هجران و فراق یار می‌نالد و تأثیرات عمیق این جدایی را بر روح و روان خود توصیف می‌کند. او از بی‌تابی و بی‌صبری در فراق، تأثیر عشق بر زندگی و طبیعت اطرافش، و رازهای پنهان دل شکسته‌اش می‌گوید. همچنین، از جفای روزگار و بی‌عدالتی‌های تقدیر شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و غم هجران، همراه با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده، برای درک و ارتباط بهتر، به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند جفای روزگار و تقدیر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۰۲

با ما غم هجران تو ای دوست نه آن کرد
کان قصه توانیم بصد سال بیان کرد

از خانه دل رخت صبوری بدر انداخت
چه جای صبوری که از اینخانه روان کرد

با باغ و بهار طربم آتش شوقت
آن کرد که با برگ رزان باد خزان کرد

پیدا شد ازین اشک روان خلق جهانرا
رازیکه دل غمزده در پرده نهان کرد

دریاب مرا بار دگر زنده کزین پس
هجران تو ای سرو روان قصد روان کرد

چوگان قضا باز چو گوی ابن یمین را
سرگشته و برگشته در آفاق دوان کرد

با ما سرگردون جفا پیشه چو خوش نیست
با خصم و بوی غیر مدارا چه توان کرد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.