هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر درد و اشتیاق شاعر به معشوق است. شاعر از نگاه معشوق، زیبایی‌های او و تأثیر عشق بر زندگی خود سخن می‌گوید. همچنین، احساس انتظار و بی‌قراری شاعر برای دیدار معشوق و تأثیرات روحی و جسمی این عشق بر او به تصویر کشیده شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۱۰۳

بازم از دیده در بار گهر میآید
لعل فام است مگر خون جگر میآید

تیر مژگان که زند ترک کمان ابروی من
پیش پیکان ویم سینه سپر میآید

هر زمانی که تصور کنم آن روی چو مه
جانم از بهر تماشاش بدر میآید

منتظر بر سر راهم شب و روز و مه و سال
تا از آنسو که توئی هیچ خبر میآید

پایبوسی ز تو میخواهم اگر دست دهد
سهل باشد اگرم عمر بسر میآید

طوطی جان من خسته هوای تو کند
سوی آن پسته خندان بشکر میآید

کر قمر آنرخ زیباست نگوئی که چرا
در کم و کاست تنم همچو قمر میآید

کیمیا عشق ترا دانم و بس کز اثرش
سیمم از دیده بر این روی چو زر میآید

کوش در آینه روی چو ماهت از زنگ
کز دل ابن یمین آه سحر میآید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.