۱۶۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۴

بر گل سیراب سنبل را چو جولان میدهد
بلبل طبع مرا یاد از گلستان میدهد

چون نبات از شکر میگونش سر بر میزند
خضر پنداری نشان از آبحیوان میدهد

مشک بر کافور میبیزد صبا از زلف او
زان چو انفاس مسیحا راحت جان میدهد

تا بماند تازه گلبرگ رخش در باغ حسن
چشمم آبش از هوا چون ابر نیسان میدهد

گر بجانی میفروشد یکنظر جانان من
شاهد حال است روی او که ارزان میدهد

در سر ابن یمین هست آنکه جان پا شد بر او
زنده دل آنکس که جان در پای جا نان میدهد

سهل باشد جان بتلخی دادنم فرهاد وار
گر لب شیرین او بختم بدندان میدهد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.