۱۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۹

جز رخ یار من بهار که دید
چون قدش سرو جویبار که دید

چشمه آب خضر جز دهنش
معدن در شاهوار که دید

طرب افزای تر ز یاقوتش
باده لعل خوشگوار که دید

غیر دردانه بر بناگوشش
ماهرا زهره گوشوار که دید

شاخ سنبل بلطف طره او
کشته بر چین لاله زار که دید

چون من از عاشقانش گرم روی
گر چه هستند صد هزار که دید

دستش از پا فکند ابن یمین
دست کس را چنین نگار که دید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.