هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از ابن یمین، زیبایی‌های طبیعت و معشوق را با تصاویر شاعرانه مانند گل، سنبل، یوسف و سلیمان توصیف می‌کند. شاعر از درد فراق و عشق نافرجام می‌گوید و تأکید می‌کند که راهی جز مسیر عشق ندارد. در پایان، اشاره می‌کند که جفای معشوق با شیرینی همراه است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با استفاده از استعاره‌های پیچیده، برای درک و ارتباط بهتر، مناسب مخاطبان با سطح بلوغ فکری و ادبی بالاتر است.

شمارهٔ ۱۲۸

صبا ز برگ گلش چون کلاله بر گیرد
دلم چو سنبلش آشفتگی ز سر گیرد

چو یوسف است بخوبی ولی سلیمان وار
هزار کشور جان را به یک نظر گیرد

دمید سبزه ی تر بر کنار سرخ گلش
چو هاله ای که ز قوس قزح قمر گیرد

به غیر غالیه گون خط بگرد سطح مهش
که دید شام که او دامن سحر گیرد

بسوزم از تف دل گفتمش چنان زغمت
جواب داد که با من کجات در گیرد

به اختیار سفر از جناب حضرت او
کسی کند که دل از جان خویش بر گیرد

از او جدا نتوانم شدن که روز وداع
رود ز دیده ی من سیل و رهگذر گیرد

نه آن بود دل من گر هزار جور کشد
که جز طریقه ی عشقش ره دگر گیرد

نباید ابن یمین را جفاش تلخ از آنک
چو بگذرد به لبش لذت شکر گیرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.