هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که به موضوع عشق، فداکاری، و جدایی از تعلقات دنیوی میپردازد. شاعر از ضرورت گذشتن از جان و جهان برای رسیدن به معشوق حقیقی سخن میگوید و تأکید میکند که عشق واقعی نیازمند ایثار و رهایی از دلبستگیهای مادی است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در متن ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۳۰
عاشق اول ز سر جان و جهان برخیزد
آنگه اندر پی آن راحت جان برخیزد
جان و جانان نشود هر دو میسر با هم
هر که این می طلبد از سر آن برخیزد
در ره عشق کسی گرم روی داند کرد
که به اول قدم از هر دو جهان برخیزد
مرد سودا نبود بر سر بازار غمش
جز کسی کو ز سر سود و زیان برخیزد
زرفشانی چه بود در نظر سیم بران
مرد باید ز سر نقد روان برخیزد
دایم از بیم دلم بید صفت می لرزد
که مباد از برم آن سرو روان برخیزد
دارد آن رشک پری خاصیت حور بهشت
گر نشیند بر او، پیر، جوان برخیزد
غمزه و ابروی تو تیر و کمان ستم است
آه از آن لحظه که تیرش ز کمان برخیزد
در میان من و او ابن یمین است حجاب
خرم آن روز که این هم ز میان برخیزد
آنگه اندر پی آن راحت جان برخیزد
جان و جانان نشود هر دو میسر با هم
هر که این می طلبد از سر آن برخیزد
در ره عشق کسی گرم روی داند کرد
که به اول قدم از هر دو جهان برخیزد
مرد سودا نبود بر سر بازار غمش
جز کسی کو ز سر سود و زیان برخیزد
زرفشانی چه بود در نظر سیم بران
مرد باید ز سر نقد روان برخیزد
دایم از بیم دلم بید صفت می لرزد
که مباد از برم آن سرو روان برخیزد
دارد آن رشک پری خاصیت حور بهشت
گر نشیند بر او، پیر، جوان برخیزد
غمزه و ابروی تو تیر و کمان ستم است
آه از آن لحظه که تیرش ز کمان برخیزد
در میان من و او ابن یمین است حجاب
خرم آن روز که این هم ز میان برخیزد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.