هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و دلباختگی خود به معشوق میگوید و بیان میکند که چگونه اسیر زیبایی و جذابیت او شده است. او از دیوانگی ناشی از عشق، رهایی از عقل، و تسلیم شدن در برابر احساساتش سخن میگوید. همچنین، از دردها و رنجهای عشق و امید به درمان از طریق معشوق صحبت میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۷۴
دل بزنجیر سر زلف تو در بستم باز
من دیوانه و از بند خرد رستم باز
مطلب هوش زمن کز می عشقت قدحی
بهوس خوردم و چون چشم خوشت مستم باز
مستی و عاشقی من همه امروزی نیست
من درین کوی بسی بوده ام و هستم باز
من و تو به ز کجا تا بکجا دورم باد
توبه گر بود ترا مژده که بشکستم باز
دل و جان هر دو گرفتار غمت بود بجهد
دل رها کردم وزو با رمقی رستم باز
من چو چشمان تو بیمار ز آنم که بدل
رگ سودای سر زلف تو پیوستم باز
بارها مار سر زلف تو خستست مرا
وقت تریاق لب تست کزو جستم باز
تا شدی در دلم ایجان جهان صدر نشین
در دل بر همه خوبان جهان بستم باز
در هوای رخ زیبای تو چون ابن یمین
بر سر آتش سودای تو بنشستم باز
من دیوانه و از بند خرد رستم باز
مطلب هوش زمن کز می عشقت قدحی
بهوس خوردم و چون چشم خوشت مستم باز
مستی و عاشقی من همه امروزی نیست
من درین کوی بسی بوده ام و هستم باز
من و تو به ز کجا تا بکجا دورم باد
توبه گر بود ترا مژده که بشکستم باز
دل و جان هر دو گرفتار غمت بود بجهد
دل رها کردم وزو با رمقی رستم باز
من چو چشمان تو بیمار ز آنم که بدل
رگ سودای سر زلف تو پیوستم باز
بارها مار سر زلف تو خستست مرا
وقت تریاق لب تست کزو جستم باز
تا شدی در دلم ایجان جهان صدر نشین
در دل بر همه خوبان جهان بستم باز
در هوای رخ زیبای تو چون ابن یمین
بر سر آتش سودای تو بنشستم باز
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.