هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌ها و مصائبی که در زندگی متحمل شده است، سخن می‌گوید. او از آفت‌های زمانه، تیرهای بلا، مکر دنیا، ستم‌های روزگار و حرمان‌هایش می‌نالد و بیان می‌کند که از هنر و فضیلت گریزان شده است. در نهایت، خرد به او توصیه می‌کند که از دنیا چشم بپوشد تا مشکلاتش آسان شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۱۷۶

منم از محنت ایام بدانسان که مپرس
و آن بدل میرسدم ز آفت دوران که مپرس

وان که از شست قضا زد ز کمان چرخم
بیگمان تیر بلا بر هدف جان که مپرس

من نیم یوسف و از مکر زلیخای جهان
تا بحدی شده ام بسته زندان که مپرس

من نه روئین تنم و رستم دستان زندم
از کمان ستم آن ناوک پران که مپرس

هر چه ایام بروی آردم از چون و چراش
زهره دارم که بپرسم شده فرمان که مپرس

عیب جویان منند ز آنهمه رو و دل من
از هنر هست بد آنگونه گریزان که مپرس

دوش گفتم خردا هیچ خبر داری از آنک
داد چندان فلکم بهره ز حرمان که مپرس

گفت کای ابن یمین خسته دل از دور فلک
هست در وادی حرمان چو تو چندانکه مپرس

هیچ دانی چه کنی قطع نظر کن ز جهان
تا شود بر تو چنان مشکلش آسان که مپرس
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.