هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، توصیفی زیبا و پراحساس از عشق و دل‌باختگی است. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند سنبل، سرو، نیلوفر و کبک، حالات عاشقانه و آشفته‌حالی خود را بیان می‌کند. او از زیبایی معشوق، اندوه عشق و حالات روحی خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۷۷

آمد آنسرو سهی بر گل نشان سنبلش
شد دلم آشفته تر از سنبل او بر گلش

روز روشن بود گوئی همنشین تیره شب
بر فراز تخته کافور مشکین کاکلش

گر نه شوریدست و سودائی چرا میافکند
همچو نیلوفر سپر بر آب شاخ سنبلش

میزد آب خرمی بر آتش اندوه من
بر هوا لعلی که میافشاند نعل دلدلش

در خمار عشق چشمش ز آن بود دایم دلم
کآنچنان سرمست بیند گاه و بیگه بی ملش

مردم چشمم چو خون افشان شود در عشق تو
هندوئی بینی که دندان سرخ کرد از تنبلش

در شکنج زلف مشکینش دل مسکین من
هست چون کبکی که شهبازی کشد در چنگلش

تا خیال او ز رو و چشم من کردی گذر
کاشکی از خواب بستی مردم چشمم پلش

آنچنان گلشن که او بر سرو سیمین ساخته است
در جهان جز من کسی دیگر نزیبد بلبلش

بلبل گلزار حسن ار هستیش ابن یمین
پس چرا در عالم افتادست ازینسان غلغلش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.