هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از باد صبا و بوی معشوق شروع می‌شود و به بیان احساسات شاعرانه‌ای مانند عشق، سوز دل، بی‌تابی و وفاداری می‌پردازد. شاعر از درد فراق و اشتیاق به معشوق سخن می‌گوید و اعلام می‌کند که حاضر است هر سخنی از معشوق را بپذیرد، حتی اگر تلخ باشد. در پایان، شاعر به عاشقان توصیه می‌کند که در بازار عشق، دل و جان خود را بفروشند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۸۴

باد صبا صبحدم بوی تو آورد دوش
داد پیامت بمن برد ز من صبر و هوش

دل ببر آمد بجوش ز آتش سودای تو
وز گذر دیدگان خون دلم شد بجوش

شمع رخت گر زند آتشم اندر جگر
همچو ز پروانه کس نشنود از من خروش

ناله کنان من ز تو پیش که خیزم بپای
ظلم چو شه میکند چون بنشینم خموش

هر چه تو گوئی بگوی کز لب شیرین تو
گر چه بود تلخ و تیز یابم از آن ذوق نوش

گر بسرایت رسم پست چو در گشته ام
معتکف آستان حلقه خدمت بگوش

از سر کویت سوی خلد برین نگذرم
ور بطلب آیدم از بر رضوان سروش

ایدل اگر بایدت مرتبه عاشقی
ز ابن یمین یک سخن از سردانش نیوش

خیز چو سودائیان بر سر بازار عشق
آنده دل میخر و شادی جان میفروش
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.