هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و اشتیاق به معشوق و درد دوری از او سخن میگوید. شاعر از غم و مشتاقی خود مینالد و از معشوق میخواهد که درد دل او را دوا کند. همچنین، او از مینوشی و لذتهای دنیوی سخن میگوید و خود را نه زاهد ریایی و نه صوفی دورو معرفی میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به مینوشی و لذتهای دنیوی ممکن است برای سنین پایینتر مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۸۸
تا دبدبه حسن تو افتاد در آفاق
نآمد نفسی بیغم دل بر لب عشاق
مشتاق توأم جفت غمم بهر چه داری
دریاب که شد طاق زغم طاقت مشتاق
درد دل ما را بلب لعل دوا کن
در جان چو رسد زهر چه سو دست ز تریاق
در سر هوسم هست که با چون تو نگاری
کز غایت لطفت بدلی نیست در آفاق
نوشم دوسه می جز می و جز تو دگری نه
می نوش بدینسان و میندیش ز انفاق
با دختر رز جفت تمتع نتوان شد
تا عصمت و تقوی ننهی بر طرف طاق
من ابن یمینم شده مشهور برندی
نه زاهد سالوسم و نه صوفی زراق
نآمد نفسی بیغم دل بر لب عشاق
مشتاق توأم جفت غمم بهر چه داری
دریاب که شد طاق زغم طاقت مشتاق
درد دل ما را بلب لعل دوا کن
در جان چو رسد زهر چه سو دست ز تریاق
در سر هوسم هست که با چون تو نگاری
کز غایت لطفت بدلی نیست در آفاق
نوشم دوسه می جز می و جز تو دگری نه
می نوش بدینسان و میندیش ز انفاق
با دختر رز جفت تمتع نتوان شد
تا عصمت و تقوی ننهی بر طرف طاق
من ابن یمینم شده مشهور برندی
نه زاهد سالوسم و نه صوفی زراق
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.