هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از ابن یمین، شاعر فارسی‌زبان، بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و ستایش معشوق است. شاعر از دیدن معشوق محروم شده و در عین حال، نور وجود معشوق تاریکی‌های جانش را زدوده است. او از عشق و دیوانگی‌اش سخن می‌گوید و بیان می‌کند که حتی جنگ معشوق برایش از صلح دیگران شیرین‌تر است. همچنین، شاعر از رنج‌های عشق و ناله‌هایش می‌گوید و در نهایت، معشوق را به شوخی و شنگ بودن توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به کار رفته نیاز به دانش ادبی و بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۹۱

ای ز چشمم شده پنهان و بدل در زده چنگ
چون بسر میبری ایام درین کلبه تنگ

گشت ز آئینه جان عکس رخت ظاهر از آنک
صیقل نور تو بزدود ازو ظلمت زنگ

چشم بد دور چه زیباست بر آن روی چو ماه
پیکر سنبل عنبر نفس غالیه رنگ

تا ز زنجیر سر زلف تو دیوانه شدم
شادم ایجان که مرا نه غم نامست نه ننگ

تو اگر صلح و گر جنگ کنی محبوبی
خوشتر از صلح کس دیگرم آید ز تو جنگ

از سر کوی تو گفتم بسلامت بروم
خود در آمد ز قضا پای دل زار بسنگ

گوهر وصل تو در کام نهنگست ولیک
در نهم گام و برون آورم از کام نهنگ

بس که خوارم چو نی از قول مخالف دم تو
هر رگی ناله دیگر کندم راست چو چنگ

دم عصمت مزن و تازه برون آی ز پوست
روشنست ابن یمین را که تو بس شوخی و شنگ
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.