هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق و وابستگی شدید شاعر به معشوق است. او از دست دادن خویشتن و فداکاری کامل در راه عشق سخن می‌گوید و اظهار می‌دارد که جز معشوق، چیزی در زندگی ندارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌باشد. همچنین، مضامین فداکاری و از خودگذشتگی در عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۹۹

ایجان و جهان بیتو سر خویش ندارم
جز وصل تو درمان دل ریش ندارم

تا غمزه و ابروی تو چون تیر و کمانست
قربان تو گر نیست دلم کیش ندارم

دادم دل و دین را بهوای لب لعلت
و زنوش لبت بهره بجز نیش ندارم

بیگانه شدم با خرد خویش ز عشقت
و اندیشه ز بیگانه و از خویش ندارم

جز صبر که هر لحظه کم و عشق که بیش است
در عهد تو چیزی ز کم و بیش ندارم

جان بر تو فشانم مکنش رد که ازین بیش
حقا که من مفلس درویش ندارم

بر رغم رقیبان تو بس کابن یمین گفت
دارم سر معشوق و سر خویش ندارم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.