هوش مصنوعی:
شاعر در این غزل به بیان عشق و اشتیاق خود به معشوق میپردازد. او از جستجوی خیال معشوق در شب، تشبیه زیباییهای او به عناصر طبیعی مانند آفتاب و آتش، و ابراز بیتابی و بیقراری خود سخن میگوید. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند زلف تابدار، آب دیده، و سراب، عمق احساسات خود را نشان میدهد و در نهایت به امید وصال معشوق دل میبندد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۲۰۶
خیال روی تو هر شب بخواب میجویم
خیال بین که بشب آفتاب میجویم
فروغ روی تو جستم در آب دیده خویش
چه بیخودیست که آتش در آب میجویم
ز تاب زلف تو جانم فتاد در تب و تاب
هنوز در سر زلف تو تاب میجویم
زکوه حسن بده چون نصاب آن داری
بحکم شرع زکوه از نصاب میجویم
بیا و بر لب من نه لبت که جان منست
بلب رسیدن جانرا شتاب میجویم
بچین زلف چو شامت نمیرسد دستم
نسیم زلف تو از مشک ناب میجویم
بوعده تو امید وصال میدارم
منم که آبحیات از سراب میجویم
بعهد حسن تو دل را بصبر فرمودم
منم مگر که خراج از خراب میجویم
منم که ابن یمینم چو نیست دولت وصل
در آرزوی خیال تو خواب میجویم
خیال بین که بشب آفتاب میجویم
فروغ روی تو جستم در آب دیده خویش
چه بیخودیست که آتش در آب میجویم
ز تاب زلف تو جانم فتاد در تب و تاب
هنوز در سر زلف تو تاب میجویم
زکوه حسن بده چون نصاب آن داری
بحکم شرع زکوه از نصاب میجویم
بیا و بر لب من نه لبت که جان منست
بلب رسیدن جانرا شتاب میجویم
بچین زلف چو شامت نمیرسد دستم
نسیم زلف تو از مشک ناب میجویم
بوعده تو امید وصال میدارم
منم که آبحیات از سراب میجویم
بعهد حسن تو دل را بصبر فرمودم
منم مگر که خراج از خراب میجویم
منم که ابن یمینم چو نیست دولت وصل
در آرزوی خیال تو خواب میجویم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.