۲۱۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰۶

خیال روی تو هر شب بخواب میجویم
خیال بین که بشب آفتاب میجویم

فروغ روی تو جستم در آب دیده خویش
چه بیخودیست که آتش در آب میجویم

ز تاب زلف تو جانم فتاد در تب و تاب
هنوز در سر زلف تو تاب میجویم

زکوه حسن بده چون نصاب آن داری
بحکم شرع زکوه از نصاب میجویم

بیا و بر لب من نه لبت که جان منست
بلب رسیدن جانرا شتاب میجویم

بچین زلف چو شامت نمیرسد دستم
نسیم زلف تو از مشک ناب میجویم

بوعده تو امید وصال میدارم
منم که آبحیات از سراب میجویم

بعهد حسن تو دل را بصبر فرمودم
منم مگر که خراج از خراب میجویم

منم که ابن یمینم چو نیست دولت وصل
در آرزوی خیال تو خواب میجویم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.