هوش مصنوعی: شاعر از آمدن بهار و فرصت نوشیدن شراب و شادی سخن می‌گوید. او به رندی و مستی اشاره می‌کند و از عشق و موسیقی به عنوان همراهان این لحظات یاد می‌کند. شاعر از دوستش می‌خواهد که یادش را زنده نگه دارد و با هم راهی را ادامه دهند. همچنین، او از ساقی می‌خواهد که در زمان گل، شراب گلگون بدهد و از مطرب می‌خواهد که آهنگ عشاق را بنوازد تا با نوای چنگ و نی، ساغر را بردارند.
رده سنی: 18+ متن شامل اشاره‌هایی به مصرف شراب و مستی است که موضوعاتی بزرگسالانه محسوب می‌شوند. همچنین، مضامین عاشقانه و رندی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۲۳

نگارینا بهار آمد بیا تا جام می گیریم
طرب را طالع ثابت ز جرم طبع وی گیریم

قبای رندی و مستی کجا بر قد ما زیبد
اگر خشت سر خم را کم از دیهیم کی گیریم

ز دستت کی دهم ایجان چنان یاد آر هم آخر
که پای از دست نگذاریم وزآن پس راه پی گیریم

بده ساقی می گلگون خصوصا در زمان گل
بروی گل که میداند ازین پس جام می گیریم

بزن مطرب ره عشاق کاندر سر همیگردد
که با ابن یمین ساغر ببانگ چنگ و نی گیریم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.