هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از ابن یمین، شاعر فارسی‌زبان، بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و دردمندی‌های عاشق است. شاعر از رحمت و بخشش الهی، بی‌وفایی معشوق، و پایداری در عشق سخن می‌گوید. همچنین، از حیرت و سردرگمی در راه عشق و عرفان یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از ابیات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۳۷

جانا بچشم رحمت بنگر به بینوایان
سلطان حسن آخر بخشای بر گدایان

بیگانه ایم با خود تا با تو آشنائیم
بیگانه وار مگذر بر کوی آشنایان

با هر که عهد بستی چون زلف خود شکستی
معلوم شد که هستی سر خیل بیوفایان

در ملک دلربائی سلطان با نوائی
معذوری ار نیائی نزدیک بینوایان

تا باد صبحگاهی بگشاد بند زلفت
بندی فتاد محکم بر کار عطر سایان

هر چند شرح زلفت دارد دراز نائی
آرد زبان شانه آنرا ز سر بپایان

تا در حساب رندان گشتم فذلک ایجان
کردند وضع ما را از جمله پارسایان

هرگز بقول دشمن از دوست بر نگردم
در عشق سخت کوشم بر رغم سست رایان

ابن یمین بوصلت میجست رهنمائی
خود حیرتش فزون شد در راه رهنمایان
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.