هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از ابن یمین، زیبایی و شیوایی سخن معشوق را توصیف می‌کند. شاعر از زبان شیرین و گوهرافشان معشوق، چشمان درخشان و جذابیت‌های او سخن می‌گوید و بیان می‌کند که عقل از توصیف ماه و خورشید در برابر او عاجز است. همچنین، شاعر از عشق بی‌قرار و اشتیاق خود می‌گوید و اینکه تنها نسیم صبحگاهی می‌تواند پیام او را به معشوق برساند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و ادبی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک کامل زیبایی‌های شعر و استعاره‌های به‌کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۴۰

شکر میریزد از پسته نگارم در سخن گفتن
نباشد هیچ طوطی را ازین خوشتر سخن گفتن

ز یاد رسته دندان همچون در شهوارش
مرا گوهر فشان گردد زبان اندر سخن گفتن

بدور اختر چشمش کزو شد چشم جان روشن
نباشد عقل را لایق زماه و خور سخن گفتن

ز آه سرد و اشک گرم خشک و تر بود دایم
لب و چشمم ولی نتوان ز خشک و تر سخن گفتن

اگر چه عشق او بربود خواب و خور ز من لیکن
نباشد لایق عاشق ز خواب و خور سخن گفتن

نسیم صبح را گفتم بگو رمزی ز من با او
که با او جز تو نتواند کسی دیگر سخن گفتن

بگفت ابن یمین خشک آر و بگذر زین حدیث تر
که با آن سیمبر نتوان بجز از زر سخن گفتن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.