۱۵۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶۶

روی میتابد ز من آن سیمبر یعنی که چه
میگزیند بر سرم یار دگر یعنی که چه

من سر آمد گشته در مهرش کلاه آسا و او
بسته بر هیچ از پی کینم کمر یعنی که چه

من نمییارم زمانی زو نظر بر داشتن
و او مرا دایم فکنده از نظر یعنی که چه

از نعیم خوان وصلش بینوائی را چو من
لقمه ئی حاصل نگردد بی جگر یعنی که چه

خستگان زخم خود را هرگز از بهر ثواب
می نسازد از رخ و لب گلشکر یعنی که چه

کار من دایم بود پرسیدن از حالش خبر
و او نخواهد در جهان از من اثر یعنی که چه

ناگزیر آمد چو جان ابن یمین را و چو عمر
روی ننماید بدو جز بر گذر یعنی که چه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.