هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از زبان شاعری است که از عشق و هجران معشوق خود رنج میبرد. او از دل سیاه و غمگین خود میگوید و از معشوق میخواهد تا با حضور خود، تاریکیهای دلش را بزداید. شاعر خود را در بیان عشق و اشتیاق، بیهمتا میداند و از معشوق میخواهد که دیگر عفاف و خودداری نشان ندهد، زیرا عشق و خرد با هم جمع نمیشوند. در پایان، شاعر از معشوق میخواهد که مانند ابنیمین از خودگذشته شود و به نام و ننگ پایبند نباشد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه و عارفانه است که درک آنها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند «عفاف منمای» و «نام و ننگ» ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۲۷۶
ای از تو هزار فتنه بر پای
بنشین و قبای بسته بگشای
از آینه دل سیاهم
زنگی که ز هجر تست بزدای
تا سبزه دمید بر گل تر
تا برگ بنفشه شد سمن سای
چون از لب تو سخن سرایم
طوطی نبود چو من شکر خای
ای دل چو هوای دلبرت هست
زین پس بر ما عفاف منمای
زیرا که بر خرد محال است
مستوری و عاشقی بیکجای
با عشق مزن دم صبوری
خورشید فلک بگل میندای
چون ابن یمین ز خود برون آی
بر تارک نام و ننگ نه پای
بنشین و قبای بسته بگشای
از آینه دل سیاهم
زنگی که ز هجر تست بزدای
تا سبزه دمید بر گل تر
تا برگ بنفشه شد سمن سای
چون از لب تو سخن سرایم
طوطی نبود چو من شکر خای
ای دل چو هوای دلبرت هست
زین پس بر ما عفاف منمای
زیرا که بر خرد محال است
مستوری و عاشقی بیکجای
با عشق مزن دم صبوری
خورشید فلک بگل میندای
چون ابن یمین ز خود برون آی
بر تارک نام و ننگ نه پای
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.