۱۶۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸۰

ایماه دل افروز بگردان قدح می
چون ماه فلک دم مزن از دور پیاپی

گر با تو کسی گفت که من توبه شکستم
مشنو صنما توبه کجا کرده و که کی

ما و می و رودی و سرودی ز گه شام
تا نعره زند مؤذن شبخیز که یا حی

گر پر خردی دم زند از وعظ و نصیحت
مستان خرابش بجهانیم به هی هی

در وقت بهار ار چه بود لاله مطرا
از قطره باران چو گل روی تو از خوی

بی روی توأم میل چمن نیست که مجنون
بر عارض لیلی بود آشفته نه بر حی

یکبار ببر در کش و بنواز چو چنگم
تا کی دهدم دم لب شیرین تو چون نی

هر دل که بر و ناوک چشم تو گذر کرد
پیدا نبود زخمش و خونها چکد از وی

هر چند دل گم شده را ابن یمین جست
بیرون نشد از چین سر زلف توأش پی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.