هوش مصنوعی: شاعر از باد صبا می‌خواهد که به جایی خاص برود و حال دل او را به کسی که می‌داند برساند. او از رازهای نهفته در دلش می‌گوید و از باد صبا می‌خواهد که در پرده با آن شخص صحبت کند. شاعر از دردهای پنهان دلش می‌گوید که از حد گذشته‌اند، اما نمی‌خواهد آنها را آشکار کند. او از اسارت دلش در زلف معشوق می‌گوید و از باد صبا می‌خواهد که لطف کند و درد دلش را درمان نماید. در پایان، شاعر از معشوق می‌خواهد که راضی به بوسه و جان‌فشانی او باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد دل و اسارت عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۸۲

ای باد صبا بگذر ز آنجا که تو میدانی
حال دل من بر گوی آنرا که تو میدانی

در پرده اسرارش هر گه که شوی محرم
در پرده بگو با او زیرا که تو میدانی

گر درد نهان دل هر چند ز حد بگذشت
پیدا نکنم با تو زیرا که تو میدانی

دل در شکن زلفت زنجیر کشان تا کی
دیوانه اسیر تست حقا که تو میدانی

درد دل ریشم را همچون تو نداند کس
لطفی کن و درمانش فرما که تو میدانی

چون سرمه بنیائی در دیده کشم گردی
کش باد صبا آرد ز آنجا که تو میدانی

گفتم ز لبت بوسی و ز ابن یمین جانی
هستی تو بدین راضی گفتا که تو میدانی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.