هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از ابن یمین، زیبایی و جذابیت معشوق را توصیف میکند. شاعر با استفاده از استعارههایی مانند زلف دلاویز و لعل شکرریز، عشق و دلباختگی خود را بیان میکند. او همچنین از نصیحتهای دیگران در مورد عشقش شکایت دارد و تأکید میکند که جدا شدن از معشوق غیرممکن است. در پایان، شاعر به عشق پریروی معشوق اشاره میکند که باعث گریهاش شده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان شعری کلاسیک ممکن است برای گروههای سنی پایین نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۲۸۴
ای زلف دلاویزت در گردن جان بندی
وی لعل شکر ریزت هر بوسه ازو قندی
من دل بتو میدادم جمعی ز سر غفلت
کردند نصیحتها در عشق توأم چندی
ای خسرو مهرویان فرهاد خودم کردی
مادر بجهان نارد شیرین چو تو فرزندی
جانا ز تو ببریدن ممکن نبود هرگز
دارد سر هر مویم با مهر تو پیوندی
هر چند ترا باشد بسیار چو من بنده
ما را نبود باری همچون تو خداوندی
گفت ابن یمین از چه گریان شده ئی گفتم
از عشق پریروئی شنگیست شکر خندی
وی لعل شکر ریزت هر بوسه ازو قندی
من دل بتو میدادم جمعی ز سر غفلت
کردند نصیحتها در عشق توأم چندی
ای خسرو مهرویان فرهاد خودم کردی
مادر بجهان نارد شیرین چو تو فرزندی
جانا ز تو ببریدن ممکن نبود هرگز
دارد سر هر مویم با مهر تو پیوندی
هر چند ترا باشد بسیار چو من بنده
ما را نبود باری همچون تو خداوندی
گفت ابن یمین از چه گریان شده ئی گفتم
از عشق پریروئی شنگیست شکر خندی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.