۱۵۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۷

چو رخسار سمن سیما بشویی
نشان هستی از دل ها بشویی

فروزان گردد آتش اندر آبی
گر آن روی جهان آرا بشویی

مشام جان معطر گردد از وی
به می چون لؤلؤی لالا بشویی

شراری کم نبینم ز آتش دل
گر این آتش به صد دریا بشویی

بآب مغفرت جرمی که ما راست
گرت باشد به ما پروا بشویی

چو ما را بی سر و سامان تو کردی
روا داری که دست از ما بشویی

بران ابن یمین از دیده سیلی
بود کین نامه ی سودا بشویی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.