هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر زیبایی معشوق را با عناصر طبیعت مانند سرو، نسترن، گوهر و یاسمن مقایسه می‌کند. همچنین، از درد عشق و فراق سخن می‌گوید و معشوق را به یوسف و خود را به یعقوب تشبیه می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۳۲۱

من ندیدم نشنیدم که بود در چمنی
همچو بالای تو سروی و چو رخ نسترنی

چند از رسته دندان چو عقد گهرت
صدفش جوهر فردی شده یعنی دهنی

تا گل عارضت اندر چمن حسن بود
کی خوش آید بدلم یاسمنی یاسمنی

دگر از مادر ایام نزاید پسری
چون تو یاقوت لبی سنگدلی سیمتنی

تا دلم بشکند اندر خم زلفت بطفیل
افکنی هر نفس از وی شکنی بر شکنی

مکن ایدوست بدستان مفکن در پایم
ز آنکه سر حلقه عشاق نیابی چو منی

تو شدی یوسف مصری و ولی ابن یمین
گشت یعقوب صفت ساکن بیت الحزنی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.