هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از ابن‌یمین، شاعر فارسی‌زبان، سروده شده است. شاعر در این شعر از عشق و دل‌باختگی به معشوق سخن می‌گوید و از رنج دوری و تنهایی می‌نالد. او زیبایی معشوق را توصیف می‌کند و از تأثیر عمیق این عشق بر قلب و روح خود می‌گوید. همچنین، شاعر از بازی‌های سرنوشت و درد عشق شکایت دارد و امیدوار است که معشوق درد دلش را درمان کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۲۲

ماهرویا گه آنست که رخ بنمائی
که بجان آمدم از بیکسی و تنهائی

تو پس پرده و خلقی بگمان در سر شور
تا چها خیزد اگر پرده ز رخ بگشائی

چشم ترکانه تو برد بیغما دل خلق
چه عجب باشد اگر ترک بود یغمائی

منگر ایدوست در آئینه از آن میترسم
که دل از مردمک دیده خود بربائی

مردم دیده من چون رخ زیبای تو دید
ننگرد از تو بکس تا نبود هر جائی

چون بنفشه همه گوشم چو سخن میگوئی
همچو نرگس همه چشمم چو برون میائی

دوش زلفین ترا دل بهوس می پیمود
عقل گفتاش چه سودا است که می پیمائی

خال مشکینت سوادیست که در چشم منست
ز آنسبب چشم مرا هست ازو بنیائی

چون دل ابن یمین از تو فتادست بدرد
چشم دارم که تواش باز دوا فرمائی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.