هوش مصنوعی:
شخصی از فقر و رنج خود نزد خواجه شکایت میکند. خواجه ابتدا به او امیدواری میدهد که درمان فقر در دست اوست، اما سپس غذا و شراب او را میگیرد و توضیح میدهد که اولین قدم برای درمان بیمار، تحمل و صبر است.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، ممکن است برخی از اصطلاحات و مفاهیم برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامفهوم باشد.
شمارهٔ ٨٩
بردم بنزد خواجه شکایت ز رنج فقر
گفتم دوای این بکف همت شماست
بر حال من چو یافت وقوف تمام گفت
زین رنج غم مخور که دوایش بدست ماست
از من گرفت باز طعام و شراب و گفت
اول علاج مردم بیمار احتماست
گفتم دوای این بکف همت شماست
بر حال من چو یافت وقوف تمام گفت
زین رنج غم مخور که دوایش بدست ماست
از من گرفت باز طعام و شراب و گفت
اول علاج مردم بیمار احتماست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ٨٨
گوهر بعدی:شمارهٔ ٩٠
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.