هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دشواری‌های زندگی و نیاز به حمایت پادشاه می‌گوید. او با استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات زیبا، مانند مقایسه اهل فضل به فیل و پادشاه به بیشه، از لطف و کرم پادشاه درخواست کمک می‌کند. شاعر خود را بنده‌ای نیازمند توصیف می‌کند و از پادشاه می‌خواهد تا با نگاهی لطف‌آمیز، دردهای او را درمان کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، موضوعاتی مانند نیاز به حمایت و دشواری‌های زندگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چندان جذاب یا قابل درک نباشد.

شمارهٔ ١٧٠

ما را حکایتی عجب افتاد با ملک
ناید بیان حالت آنهم بشرح راست

در عمرها بکلی آن کس نمیرسد
اما چه گویمت که زجز وی آن چه خاست

خاطر بسوخت زاتش فکرم که هر صباح
وجه معاش را جهتی روشن از کجاست

جستم ز پیر عقل درین باب اشارتی
تا چیست آنکه درد مرا موجب دواست

گفتا که اهل فضل چو پیل اند و جای نیک
گر نیست بیشه درگه میمون پادشاست

اکنون ز بیشه قطع نظر کرده ام بکل
ور چه نیاز من سوی درگاه کبریاست

درگاه شاه مشرق و مغرب نظام دین
خورشید آسمان جهان سایه خداست

شاها بحال من نظری کن ز راه لطف
قلب مرا ز تو نظر لطف کیمیاست

شد مدتی مدید که خاک جناب تو
در چشم رنج دیده من بنده توتیاست

تو خود بگو که با چو تو شاهی هنر پناه
بی بهره از کفاف چو من بنده کی رواست

ابن یمین که بلبل گلزار مدح تست
از لطف طبع تو نسزد این که بینواست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ١۶٩
گوهر بعدی:شمارهٔ ١٧١
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.